جدول جو
جدول جو

معنی باغچه بستن - جستجوی لغت در جدول جو

باغچه بستن
(مُ تَ بَ)
تنظیم کرتهای باغ. کرت بندی. مرزبندی زمینهای باغ. آرایش و تنظیم زمین باغ و بستان. ورجوع به باغچه و باغچه بندی و باغچه بندی کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغچه بان
تصویر باغچه بان
نگهبان باغچه، نگهبان باغ کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاخچه بستن
تصویر شاخچه بستن
کنایه از تهمت بستن، افترا و تهمت زدن
فرهنگ فارسی عمید
(نُ)
تعیین کردن جمع و بدهی هر صنف و ملکی را. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ وَ دَ)
خشک و سیاه شدن پوست (چنانکه در لب) از حرارت درونی چون از تب و یا از حرارت بیرونی چون از آتش و آفتاب
لغت نامه دهخدا
(خُ کَ دَ)
تهمت و افترا. (آنندراج). کنایه از تهمت بستن. (فرهنگ نظام) :
هزار شاخچه بر خویش بسته ام طالب
اگر بغیر در افتم ببین چها بندم.
طالب آملی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنیچه بستن
تصویر بنیچه بستن
تعیین کردن جمع و بدهی هر صنف و ملکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغچه بان
تصویر باغچه بان
نحافظ باغچه نگاهبان باغ کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاخچه بستن
تصویر شاخچه بستن
((خْ چِ. بَ تَ))
تهمت زدن
فرهنگ فارسی معین